جا برای گنجشک زیاد است ولی ، به درختان خیابان تو عادت دارم .
باز امشب غزلی کنج دلم زندانی است ، آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است ، هیچ کس تلخی لبخند مرا درک نکرد ، های های دل دیوانه من پنهانی است .
دوست دارم شب را به غم تو سر کنم ، دفتری را از اشک چشمم تر کنم ، نام آن دفتر نهم دیوان عشق ، عشق را عنوان آن دفتر کنم .
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم ، شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم ، تو چیستی که از هر موج تبسم تو ، بسان قایق سرگشته ی روی مردابم .
دوست دارم همیشه از تو بنویسم بی آنکه در جستجوی قافیه ها باشم ، بی آنکه واژه ها را انتخاب کنم ، دوست دارم از تو بنویسم که می دانم هنوز دوستم داری و هر سپیده دم یک سبد مهربانی از تو دریافت می کنم .
دنیا یه میدونه ، سرنوشت اما یه بازی ، پیش ام ما نوشتن ، حقته باید ببازی .
از دیار آشنایی پا کشیدن مشکل است ، از تو ای آرام جانم دل بریدن مشکل است .
دل رو زدم به دریا ، زدم برات پیامی ، فقط برای اینکه ، نگی که بی مرامی .
ای نگاهت پلی از مخمل و از ابریشم ، روزگاریست که تنها به تو می اندیشم .
به پرستو نباید دل بست زیرا که او نازک دل است ، و می گریزد از ما ، مانند باد از سرما ، و فراموش می کند تمام روزهای باهم بودن را .
یک همیشه یکه ! شاید در تمام عمرش نتونه بیش از یک عدد باشه ، اما بعضی وقتا همین یک میتونه خیلی باشه ، یک دنیا ، یک سرنوشت ، یک دوست ، یک خاطره .
در دردها دوست را خبر نکردن ، خود یک نوع عشق ورزیدن است . (دکتر شریعتی)
زندگی زیباست که گاه خاطره ای در میان خاطره ها خاطره ی خاطره ها می گردد .
الحق که غمت از تو وفادارتر است .
این اس ام اس رو واست فرستادم و الان خوشحالم ، چون می دونم اسمم روی صفحه ی گوشیت افتاده ، حداقل یک ثانیه بهم فکر کردی و این یک ثانیه برای من یک دنیاست .
تمام محبتت را به پای دوستت بریز نه تمام اعتمادت را . (امام علی علیه السلام)
خواهم که دهم جان به تو میل دلم اینست ، ترسم که پسندت نشود مشکلم اینست ، پروا مکن از قتل من امروز که فردا ، شرط است نگویم به کسی قاتلم اینست ، هرگز نروم جای دگر از سر کویت ، تا جان بود اندر تن من منزلم اینست ، جز وصل رخ دوست نخواهم ز خدا هیچ ، در دهر امیدی که بود در دلم اینست .
امروز را می شناسم با همه زیباییش ، با همه روشنیه خورشیدش که هیچ نمی خواهد بگوید همچون گذشته جز یک کلام ، قدر امروز را بدان که همیشه فردایی در کار نیست .
نازنین بدون تو دنیا رو باور ندارم ، با تو از رمز طلسم قصه سر در میارم ، لحظه ی سقوط من دست تو مثل معجزه اس ، شب میترسه از خودش وقتی میگم دوست دارم .
خصلت آدما اینه که فراموشکارن ، اگه تو بری یکی دیگه رو در آغوش دارن .
باغ خوبه ، نه بی گل
چشم خوبه ، نه بی نور
دوست خوبه ، نه بی وفا
زندگی خوبه ، نه بی صفا
عشق خوبه ، نه بی معشوق
من خوبم ، نه بی تو !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آنکه ویران شده از یار مرا میفهمد / آنکه تنها شده بسیار ، مرا میفهمد
چه بگویم که چنان از تو فرو ریخته ام / که فقط ریزش آوار مرا میفهمد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از پاسخ من معلمان آشفتند / از دهانشان هر چه در آمد گفتند
اما به خدا هنوز من معتقدم / از جاذبه تو ، سیب ها میافتند . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به نام خدائی که هستی را با مرگ ، دوستی را یک رنگ
زندگی را با رنگ ، عشق را رنگارنگ ، رنگین کمان را هفت رنگ
شاپرک را صد رنگ ، و مرا دلتنگ تو آفرید . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هر دو چشمان تو دنیای من است ، گر نمیبینم تو را ، یادت نگهدار من است . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ندارم لحظه ای از تو رهائی / امان از عشق و این رهائی
تمام ترس من ناگفته پیداست / مبادا بین ما افتد جدائی . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چشمانت را ورق بزن ، شاید در گوشه ای از آن مرا به یادگار کشیده باشی . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو را در قلب شعرم میگذارم / به نام عشق آن را مینگارم
تمام حرف من در شعر این بود / تو را تا بی نهایت دوست دارم . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تنها صدای قلب تو حرمت خونه منه / کاشکی بدونی خواستنت به قیمت جون منه . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در مرام ما اسیران عاشقی رسمی ندارد
دوستی را میپرستیم چون که پایانی ندارد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
2تا صدا هست که خیلی دوستشون دارم
1.صدای تو وقتی که هستی
2.صدای اس ام اس تو وقتی که نیستی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نه پای رفتنم اکنون ، نه بال پرواز است
از این چه سود که بر من ، در قفس باز است . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن / با مردم بی درد ندانی که چه درد است . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر
فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی
و رفتی ، بی آنکه نباشی . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بی تو هر شب عاشقی بارانی ام / لاله پژمرده و زندانی ام
بی تو در کنج همه دلواپسی / بی تو من آغاز یک ویرانی ام . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
زبانم را نگاه خسته ات بست / زمستان با زمستان ها بپیوست
نگاهت لرزشی انداخت در دشت / دلم چون متن یک آیینه بشکست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قشنگ ترین شعرم را برای شب شعر چشمان تو گفتم ،
پس تو نیز قشنگ ترین لبخندت را برای لحظه دیدار نگه دار . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشق یعنی یک استخوان و یک پلاک / سال ها تنهای تنها زیر خاک . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تبسم شیرین عشق گوشه ای از نگاه خداست ، تنها به نگاه او میسپارمت . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ای کاش حلال یاد تو ، مرا از ناخالصیهای وجودم (مثل غرور ، خودخواهی و...) جدا کند و ای کاش بتوانم به همه دنیا بگویم که تو زیباترین حقیقتی هستی که میتوان به آن رسید.
وجود نامتناهی تو در هر طیفی پیداست و آنچه که مولکولهای هستی را به هم پیوند میدهد، تنها به دلیل عشق پیوستن به توست.
ای نور جاوید و ای منبع امید ، مرا از عشق پیوستن به خودت هیچگاه بینیاز مکن.
همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند ، به جز مداد سفید . هیچ کسی به او کار نمی داد. همه می گفتند:«تو به هیچ دردی نمی خوری!»
یک شب که مداد رنگی ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند، مداد سفید تا صبح کار کرد؛ ماه کشید، مهتاب کشید و آنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچک و کوچک تر شد.
صبح توی جعبه ی مداد رنگی جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد!